Violentvye·uh·luhnt
- حقوقی
به معنی خشونت‌آمیز
استفاده از زور یا خشونت شدید.
- مثال
- The violent act resulted in severe injuries.
- ترجمه
- عمل خشونت‌آمیز منجر به جراحات شدید شد.
کلمه Violent و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Multistatemuhl·ti·steyt
- حقوقی
به معنی چندایالتی
مربوط به چندین ایالت یا حوزه قضایی مختلف.
- مثال
- This case involves multistate legal issues.
- ترجمه
- این پرونده شامل مسائل حقوقی چند ایالتی است.
Priorityprai·awr·uh·tee
- حقوقی
به معنی اولویت
چیزی که اهمیت بیشتری دارد و باید زودتر انجام شود.
- مثال
- Priority was given to cases involving vulnerable individuals.
- ترجمه
- به پرونده‌های مربوط به افراد آسیب‌پذیر اولویت داده شد.
Shoeshoo
- عمومی
به معنی کفش
پوششی برای پا جهت محافظت.
- مثال
- He bought new shoes for running.
- ترجمه
- او کفش‌های جدیدی برای دویدن خرید.
Concretekon·krit
- حقوقی
به معنی ملموس
چیزی که دارای شکل یا فرم فیزیکی و واقعی است.
- مثال
- We require concrete evidence to support our claims.
- ترجمه
- ما به شواهد عینی برای حمایت از ادعاهایمان نیاز داریم.
Falsefawls
- عمومی
به معنی غلط
مخالف واقعیت.
- مثال
- The rumor was false.
- ترجمه
- شایعه غلط بود.
Disputedih·spyoot
- حقوقی
به معنی اختلاف
بحث یا مناقشه درباره یک مسئله.
- مثال
- The dispute between the two companies was settled in arbitration.
- ترجمه
- اختلاف بین دو شرکت در داوری حل شد.