Mapmap
- عمومی
به معنی نقشه
نمایش تصویری یک منطقه.
- مثال
- She used a map to find the way.
- ترجمه
- او برای پیدا کردن مسیر از نقشه استفاده کرد.
به معنی نقشه
نمایش تصویری یک منطقه.
به معنی بالقوه
دارای ظرفیت برای وقوع یا تحقق چیزی.
به معنی مسئولیتپذیری
پاسخگویی نسبت به اعمال یا تصمیمات.
به معنی بهجای
به معنای اینکه چیزی یا کسی بهجای چیز دیگری ترجیح داده میشود.
به معنی آهن
فلزی محکم برای ساخت اشیا.
به معنی داوری حقوقی
فرآیندی که طی آن اختلافات به یک داور بیطرف سپرده میشود.
به معنی تأیید
پذیرفتن یا تصویب چیزی.