Islandeye·land

  • عمومی

به معنی جزیره

قطعه زمین احاطه‌شده توسط آب.

مثال
They visited a beautiful island.
ترجمه
آن‌ها از یک جزیره زیبا بازدید کردند.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»