Innocencein·uh·suhns
- حقوقی
به معنی بیگناهی
وضعیتی که در آن فرد مرتکب جرم نشده است.
- مثال
- The presumption of innocence is a fundamental principle of law.
- ترجمه
- فرض بر بیگناهی یک اصل اساسی در قانون است.
به معنی بیگناهی
وضعیتی که در آن فرد مرتکب جرم نشده است.
به معنی پول
وسیلهای برای مبادله کالا.
به معنی انباشت
تجمع یا افزایش تدریجی.
به معنی نفت
مایعی برای سوخت یا آشپزی.
به معنی معامله به مثل
تعاملی که بر پایه توازن و عدالت است.
به معنی آینه
سطحی برای بازتاب تصویر.
به معنی فوری
بدون تأخیر یا در اسرع وقت.