Encumbranceen·kuhm·bruhns
- حقوقی
به معنی مانع قانونی
هرگونه محدودیت قانونی بر مالکیت ملک.
- مثال
- The house was sold with an encumbrance related to unpaid taxes.
- ترجمه
- خانه با یک بار مالیاتی پرداختنشده فروخته شد.
کلمه Encumbrance و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.