Frequentlyfree·kwent·lee
- حقوقی
به معنی به‌طور مکرر
به معنای اینکه چیزی به طور مکرر و مداوم اتفاق می‌افتد.
- مثال
- The law is frequently updated to adapt to new challenges.
- ترجمه
- قانون به‌طور مکرر به‌روزرسانی می‌شود تا با چالش‌های جدید سازگار شود.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Approachuh·proach
- حقوقی
به معنی رویکرد
روش یا نگرش به یک مسئله.
- مثال
- The court adopted a new approach to resolve the issue.
- ترجمه
- دادگاه رویکرد جدیدی برای حل موضوع اتخاذ کرد.
Set upset uhp
- حقوقی
به معنی راه‌اندازی
ایجاد یا شروع چیزی جدید.
- مثال
- You need to set up a formal agreement to protect your rights.
- ترجمه
- شما باید یک توافق رسمی تنظیم کنید تا از حقوق خود محافظت کنید.
Teamteem
- عمومی
به معنی تیم
گروهی که برای هدفی مشترک کار می‌کنند.
- مثال
- The team won the match.
- ترجمه
- تیم در مسابقه برنده شد.
Recommendationrek·uh·men·day·shn
- حقوقی
به معنی توصیه
پیشنهاد برای انجام یک عمل.
- مثال
- The judge followed the recommendation of the legal advisor.
- ترجمه
- قاضی از توصیه مشاور حقوقی پیروی کرد.
Consequentlykon·si·kwent·lee
- حقوقی
به معنی در نتیجه
به دنبال یک عمل یا اتفاق.
- مثال
- Consequently, the court ordered the defendant to pay restitution.
- ترجمه
- بنابراین، دادگاه دستور داد که متهم خسارت پرداخت کند.
Skysky
- عمومی
به معنی آسمان
فضای بالای زمین که ابرها و ستارگان در آن دیده می‌شوند.
- مثال
- The sky was clear and blue today.
- ترجمه
- آسمان امروز صاف و آبی بود.