Fishfish
- عمومی
به معنی ماهی
موجودی که در آب زندگی میکند.
- مثال
- He caught a big fish in the lake.
- ترجمه
- او یک ماهی بزرگ در دریاچه صید کرد.
کلمه Fish و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی ماهی
موجودی که در آب زندگی میکند.
کلمه Fish و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی مصرف کردن
استفاده یا بهرهبرداری از چیزی.
به معنی مقدار
مقدار یا حجم مشخص از یک چیز.
به معنی گیاه
موجود زندهای که از خاک تغذیه میکند.
به معنی خواندن
درک محتوای نوشتهشده.
به معنی معین کردن
عمل تعیین یا مشخص کردن یک شخص یا چیز.
به معنی مانع
چیزی که مانع پیشرفت یا موفقیت میشود.