Designatedih·zig·neyt

  • حقوقی

به معنی معین کردن

عمل تعیین یا مشخص کردن یک شخص یا چیز.

مثال
We need to designate a representative to speak on our behalf.
ترجمه
ما باید یک نماینده برای سخنرانی به نمایندگی از خود تعیین کنیم.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»