Facetfa·set
- حقوقی
به معنی جنبه
یک جنبه یا بخش از یک موضوع.
- مثال
- Each facet of the case needs to be thoroughly examined.
- ترجمه
- هر facet از پرونده نیاز به بررسی دقیق دارد.
به معنی جنبه
یک جنبه یا بخش از یک موضوع.
به معنی کارخانه
محلی برای تولید کالاها.
به معنی حق توقیف
حقی که به طلبکار برای نگهداری یا فروش دارایی بدهکار داده میشود.
به معنی محدودیت
قید یا مانعی که جلوی انجام کاری را میگیرد.
به معنی آواز خواندن
تولید صدا با استفاده از حنجره.
به معنی بر اساس
متکی یا مرتبط به چیزی.
به معنی کمیسیون
نهادی که وظایف خاصی را برای تصمیمگیری یا تحقیق برعهده دارد.