Executionek·suh·kew·shuhn

  • حقوقی

به معنی اجرا

عمل انجام یا پیاده‌سازی چیزی.

مثال
The execution of the contract began after both parties signed.
ترجمه
اجرای قرارداد پس از امضای هر دو طرف آغاز شد.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»