Divergentdih·vur·juhnt
- حقوقی
به معنی متنوع
مربوط به موارد یا موضوعات متفاوت یا مختلف.
- مثال
- Divergent opinions can complicate the decision-making process.
- ترجمه
- نظرات متنوع می‌تواند روند تصمیم‌گیری را پیچیده کند.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Tradetrayd
- حقوقی
به معنی تجارت
فعالیت خرید و فروش کالا یا خدمات.
- مثال
- The new trade policy aims to boost exports.
- ترجمه
- سیاست تجاری جدید با هدف افزایش صادرات است.
Ringring
- عمومی
به معنی حلقه
شیء دایره‌ای برای انگشت یا تزئین.
- مثال
- She wore a gold ring.
- ترجمه
- او یک حلقه طلا پوشید.
Devisedih·vayz
- حقوقی
به معنی ابداع کردن
ایجاد یا طراحی چیزی جدید.
- مثال
- The company will devise a plan to meet compliance standards.
- ترجمه
- شرکت برنامه‌ای برای رعایت استانداردها طراحی خواهد کرد.
Chieflycheef·lee
- حقوقی
به معنی عمدتاً
بیشتر یا در درجه اول.
- مثال
- The case was chiefly about breach of contract.
- ترجمه
- پرونده عمدتاً مربوط به نقض قرارداد بود.
Firmlyfurm·lee
- حقوقی
به معنی محکم
با قدرت و ثبات.
- مثال
- The lawyer firmly argued the client’s case.
- ترجمه
- وکیل به صورت قاطع از پرونده موکل دفاع کرد.
Faithfeyth
- حقوقی
به معنی ایمان
باور قوی یا اعتماد به کسی یا چیزی.
- مثال
- The contract was signed in good faith.
- ترجمه
- قرارداد با حسن نیت امضا شد.