Discriminationdih·skrim·uh·nay·shn
- حقوقی
به معنی تبعیض
رفتار ناعادلانه بر اساس عوامل خاص.
- مثال
- Discrimination is prohibited under constitutional law.
- ترجمه
- تبعیض تحت قانون اساسی ممنوع است.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Discretiondih·skresh·uhn
- حقوقی
به معنی اختیار قانونی
آزادی در انتخاب یا تصمیم‌گیری.
- مثال
- Judges have discretion in determining sentences.
- ترجمه
- قضات در تعیین مجازات‌ها اختیار دارند.
Fruitfroot
- عمومی
به معنی میوه
بخشی از گیاه که خوراکی و معمولاً شیرین است.
- مثال
- He ate some fruit for a snack.
- ترجمه
- او برای میان‌وعده میوه خورد.
Good Faithgood fayth
- حقوقی
به معنی حسن نیت
رفتار صادقانه و بدون قصد فریب.
- مثال
- Both parties entered into the agreement in good faith.
- ترجمه
- هر دو طرف با حسن نیت وارد توافق شدند.
Oathoʊθ
- حقوقی
به معنی قسم
تعهد رسمی برای گفتن حقیقت.
- مثال
- The witness took an oath to tell the truth.
- ترجمه
- شاهد قسم خورد که حقیقت را بگوید.
Tradetrayd
- حقوقی
به معنی تجارت
فعالیت خرید و فروش کالا یا خدمات.
- مثال
- The new trade policy aims to boost exports.
- ترجمه
- سیاست تجاری جدید با هدف افزایش صادرات است.
Sadsad
- عمومی
به معنی ناراحت
احساس غم یا اندوه.
- مثال
- She felt sad after losing her pet.
- ترجمه
- او پس از گم کردن حیوان خانگی‌اش ناراحت شد.