Discriminationdih·skrim·uh·nay·shn

حقوقی

به معنی تبعیض

رفتار ناعادلانه بر اساس عوامل خاص.

مثال: Discrimination is prohibited under constitutional law.
ترجمه: تبعیض تحت قانون اساسی ممنوع است.

کلمه Discrimination و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Constitutionalkon·stuh·too·shn·l
- حقوقی
به معنی مطابق با قانون اساسی
منطبق بر اصول یا احکام قانون اساسی یک کشور.
مثال
The constitutional rights of citizens must be upheld.
ترجمه
حقوق اساسی شهروندان باید حفظ شود.
Dutydoo·tee
- حقوقی
به معنی وظیفه
مسئولیتی که برعهده فرد گذاشته شده است.
مثال
Duty to report fraud lies with the auditors.
ترجمه
مسئولیت گزارش تقلب بر عهده حسابرسان است.
Necessitynuh·ses·i·tee
- حقوقی
به معنی ضرورت
چیزی که لازم و ضروری است.
مثال
In times of necessity, certain laws may be temporarily suspended.
ترجمه
در زمان‌های ضرورت، ممکن است برخی قوانین به‌طور موقت تعلیق شوند.
Notablynoh·tuh·blee
- حقوقی
به معنی به‌ویژه
به‌صورت برجسته یا خاص.
مثال
Notably, the judge emphasized the importance of fairness.
ترجمه
قاضی به‌ویژه بر اهمیت انصاف تأکید کرد.
Inconsistencyin·kuhn·sih·sten·see
- حقوقی
به معنی ناسازگاری
عدم هماهنگی یا تطابق.
مثال
There was an inconsistency in the witness’s statement.
ترجمه
در اظهارات شاهد یک ناهماهنگی وجود داشت.
Catkat
- عمومی
به معنی گربه
حیوان خانگی کوچک و نرم.
مثال
The cat slept on the chair.
ترجمه
گربه روی صندلی خوابید.