Detaindee·teyn
- حقوقی
به معنی بازداشت
نگه داشتن فرد بهطور موقت.
- مثال
- The suspect was detained for questioning.
- ترجمه
- مظنون برای بازجویی بازداشت شد.
کلمه Detain و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی بازداشت
نگه داشتن فرد بهطور موقت.
کلمه Detain و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی حسادت
احساس نارضایتی نسبت به موفقیت یا ویژگیهای دیگران.
به معنی قانون نمونه
مجموعهای از قوانین پیشنهادی برای تطبیق و استفاده در کشورهای مختلف.
به معنی وثیقه
دارایی ارائهشده برای تضمین بازپرداخت وام.
به معنی بطری
ظرفی برای نگهداری مایعات.
به معنی قابل توجه
چیزی که به خاطر ویژگیهای خاص برجسته است.
به معنی معیار ارزیابی
معیاری برای سنجش کیفیت یا درستی چیزی.