Annoyuh·noy

حقوقی

به معنی آزار دادن

ایجاد ناراحتی یا مزاحمت برای فردی.

مثال: The neighbor’s loud music continues to annoy the residents.
ترجمه: موسیقی بلند همسایه همچنان ساکنان را آزار می‌دهد.

کلمه Annoy و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Accordance withuh·kawr·dns wihth
- حقوقی
به معنی طبق توافق با
انجام یا پیروی از چیزی بر اساس قوانین یا توافق.
مثال
All actions must be in accordance with the established law.
ترجمه
تمام اقدامات باید مطابق با قوانین تعیین‌شده باشد.
Controversykon·tro·vuh·see
- حقوقی
به معنی اختلاف
مباحثه یا مشاجره در مورد یک موضوع.
مثال
The controversy over the law led to public debates.
ترجمه
بحث و جدل در مورد این قانون منجر به بحث‌های عمومی شد.
Fishfish
- عمومی
به معنی ماهی
موجودی که در آب زندگی می‌کند.
مثال
He caught a big fish in the lake.
ترجمه
او یک ماهی بزرگ در دریاچه صید کرد.
Legitimacyluh·ji·tuh·muh·see
- حقوقی
به معنی مشروعیت
وضعیت قانونی یا قابل قبول بودن.
مثال
The legitimacy of the decision was challenged in court.
ترجمه
مشروعیت تصمیم در دادگاه به چالش کشیده شد.
Accountabilityuh·kown·tuh·bil·uh·tee
- حقوقی
به معنی مسئولیت‌پذیری
پاسخگویی نسبت به اعمال یا تصمیمات.
مثال
Accountability is essential for public officials.
ترجمه
مسئولیت‌پذیری برای مقام‌های عمومی ضروری است.
Assignmentuh·sine·muhnt
- حقوقی
به معنی انتقال
واگذاری حق یا مسئولیت به دیگری.
مثال
The assignment transferred ownership of the property to the buyer.
ترجمه
واگذاری مالکیت ملک به خریدار انتقال یافت.