Trespasstres·pass

  • حقوقی

به معنی تجاوز

ورود غیرمجاز به ملک یا دارایی دیگران.

مثال
Trespassers may face legal action for entering the property without permission.
ترجمه
متجاوزان ممکن است به دلیل ورود به املاک بدون اجازه، تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Glassglas

  • عمومی

به معنی لیوان

ظرفی شفاف برای نوشیدن.
مثال
He filled the glass with juice.
ترجمه
او لیوان را با آبمیوه پر کرد.

Carriagekar·ij

  • حقوقی

به معنی حمل و نقل

فرایند جابه‌جایی کالاها یا افراد.
مثال
The carriage of goods must comply with transportation laws.
ترجمه
حمل کالا باید با قوانین حمل‌ونقل مطابقت داشته باشد.

Entitle toin·tahyl tu

  • حقوقی

به معنی حق‌دار کردن

دادن حق به کسی برای استفاده از چیزی.
مثال
The contract will entitle you to receive compensation for damages.
ترجمه
قرارداد شما را به دریافت غرامت بابت خسارات واجد شرایط می‌کند.

Caveatkav·ee·at

  • حقوقی

به معنی اخطار

اخطاری که در آن احتیاط لازم توصیه می‌شود.
مثال
The contract includes a caveat regarding late payments.
ترجمه
قرارداد شامل یک اخطار در مورد پرداخت‌های دیرهنگام است.

Processpraw·ses

  • حقوقی

به معنی فرایند

مراحل یا گام‌هایی برای دستیابی به یک هدف.
مثال
The arbitration process was efficient and unbiased.
ترجمه
فرآیند داوری کارآمد و بی‌طرفانه بود.

Accountabilityuh·kown·tuh·bil·uh·tee

  • حقوقی

به معنی مسئولیت‌پذیری

پاسخگویی نسبت به اعمال یا تصمیمات.
مثال
Accountability is essential for public officials.
ترجمه
مسئولیت‌پذیری برای مقام‌های عمومی ضروری است.