Soupsoop
- عمومی
به معنی سوپ
غذایی مایع که از جوشاندن مواد تهیه می‌شود.
- مثال
- He ate hot soup for dinner.
- ترجمه
- او برای شام سوپ گرم خورد.
کلمه Soup و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Bailmentbayl·muhnt
- حقوقی
به معنی امانت
قراردادی که طی آن یک کالا برای نگهداری به دیگری سپرده می‌شود.
- مثال
- The bailment agreement outlined the conditions for storing goods.
- ترجمه
- قرارداد نگهداری کالاها شرایط مشخصی را تعیین کرده بود.
Judgejuhj
- حقوقی
به معنی قاضی
فردی که مسئول تصمیم‌گیری در دعاوی حقوقی یا کیفری است.
- مثال
- The judge delivered a fair and impartial verdict.
- ترجمه
- قاضی حکم عادلانه و بی‌طرفانه‌ای صادر کرد.
Promisorprom·ih·sor
- حقوقی
به معنی متعهد
فردی که متعهد به انجام یک عمل خاص است.
- مثال
- A promisor must fulfill their obligations as outlined in the contract.
- ترجمه
- یک متعهد باید تعهدات خود را طبق قرارداد انجام دهد.
Permeatepur·mee·ayt
- حقوقی
به معنی نفوذ
جذب شدن یا تأثیر گذاشتن در عمق چیزی.
- مثال
- The contract’s terms permeate all aspects of the partnership.
- ترجمه
- شرایط قرارداد در همه جنبه‌های همکاری نفوذ دارد.
Fiduciaryfih·doo·shee·eh·ree
- حقوقی
به معنی امانت‌دار
شخصی که وظیفه‌ای قانونی برای حفاظت از منافع دیگری دارد.
- مثال
- The trustee has a fiduciary duty to act in the beneficiary’s best interests.
- ترجمه
- امین موظف است به نفع ذینفع عمل کند.
Listenlis·n
- عمومی
به معنی گوش دادن
توجه به صداها یا سخنان.
- مثال
- She listens to music every evening.
- ترجمه
- او هر عصر به موسیقی گوش می‌دهد.