Good (n)guhd
- حقوقی
به معنی کالا (اسم)
محصول یا چیزی که خریدوفروش می‌شود.
- مثال
- The company ensures the quality of the good before shipment.
- ترجمه
- شرکت کیفیت کالا را قبل از حمل تضمین می‌کند.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Emergeih·murj
- حقوقی
به معنی ظهور
عملی که در آن چیزی به طور ناگهانی یا به تدریج به وجود می‌آید یا بروز می‌کند.
- مثال
- New legal issues often emerge as society evolves and changes.
- ترجمه
- مسائل قانونی جدید معمولاً با تکامل و تغییر جامعه پدیدار می‌شوند.
Stampstamp
- حقوقی
به معنی مهری
مهر یا علامتی برای تأیید رسمی چیزی.
- مثال
- Every legal document must have an official stamp for validation.
- ترجمه
- هر سند قانونی باید برای اعتبارسنجی دارای مهر رسمی باشد.
Wordwurd
- عمومی
به معنی کلمه
واحدی از زبان برای بیان معنا.
- مثال
- She couldn’t find the right word.
- ترجمه
- او نتوانست کلمه مناسب را پیدا کند.
Permissionper·mish·uhn
- حقوقی
به معنی اجازه
اجازه برای انجام یک عمل خاص.
- مثال
- You need to obtain permission before making any alterations to the property.
- ترجمه
- شما باید قبل از انجام هر گونه تغییری در ملک، مجوز بگیرید.
Conclusivekuhn·klu·siv
- حقوقی
به معنی قطعی
نهایی و غیرقابل تردید.
- مثال
- The jury reached a conclusive decision after reviewing the evidence.
- ترجمه
- هیئت منصفه پس از بررسی شواهد به تصمیم قاطعی رسید.
Manifestationman·uh·fuh·stay·shuhn
- حقوقی
به معنی بیان
بروز یا نمایش چیزی به‌طور واضح.
- مثال
- A manifestation of intent must be clear in contractual agreements.
- ترجمه
- تجلی نیت باید در توافق‌های قراردادی واضح باشد.