Reassertree·uh·sert
- حقوقی
به معنی بازآوری
احیای دوباره چیزی که از بین رفته است.
- مثال
- The prosecutor reasserted the charges during the hearing.
- ترجمه
- دادستان در جلسه دادرسی اتهامات را مجدداً تأیید کرد.
به معنی بازآوری
احیای دوباره چیزی که از بین رفته است.
به معنی سیب
میوهای گرد و شیرین یا ترش.
به معنی یخ
آب منجمد شده به حالت جامد.
به معنی گل
بخشی از گیاه با رنگ و عطر.
به معنی برخورد کردن با
رسیدگی یا مدیریت یک موضوع یا مشکل.
به معنی زندگی
وضعیت حیات و وجود.
به معنی حمله یا تعرض
استفاده از خشونت یا تهدید برای آسیب رساندن به دیگران.