Placeplays
- عمومی
به معنی مکان
نقطه یا منطقه‌ای خاص.
- مثال
- This is a nice place to relax.
- ترجمه
- اینجا مکان خوبی برای استراحت است.
کلمه Place و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Animalan·i·mal
- عمومی
به معنی حیوان
موجود زنده‌ای که حرکت می‌کند و غذا می‌خورد.
- مثال
- She loves animals, especially cats.
- ترجمه
- او حیوانات، به‌ویژه گربه‌ها را دوست دارد.
Witnesswit·ness
- حقوقی
به معنی شاهد
فردی که واقعه‌ای را مشاهده کرده و درباره آن گواهی می‌دهد.
- مثال
- The witness testified about the events leading up to the incident.
- ترجمه
- شاهد درباره رویدادهای منتهی به حادثه شهادت داد.
Goodgud
- عمومی
به معنی خوب
دارای کیفیت بالا یا مطلوب.
- مثال
- This book is very good.
- ترجمه
- این کتاب خیلی خوب است.
Correspondkuhr·uh·spawnd
- حقوقی
به معنی مطابقت
تطابق یا ارتباط با چیزی.
- مثال
- The terms of the contract correspond to the regulations.
- ترجمه
- شرایط قرارداد با مقررات مطابقت دارد.
Burstburst
- حقوقی
به معنی انفجار
ترکیدن یا باز شدن ناگهانی.
- مثال
- A burst of new cases can overwhelm the court system.
- ترجمه
- یک انفجار از پرونده‌های جدید می‌تواند سیستم دادگاه را تحت فشار قرار دهد.
Earthurth
- عمومی
به معنی زمین
سیاره‌ای که محل زندگی انسان‌هاست.
- مثال
- The Earth is our home planet.
- ترجمه
- زمین سیاره خانه ماست.