Offenceuh·fens

حقوقی

به معنی جرم

عملی که قوانین را نقض می‌کند.

مثال: The offense carries a maximum penalty of two years in prison.
ترجمه: این جرم حداکثر مجازات دو سال حبس دارد.

کلمه Offence و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Containkuhn·teyn
- حقوقی
به معنی در بر داشتن
حمل یا دربر داشتن چیزی.
مثال
The contract must contain specific terms to be enforceable.
ترجمه
قرارداد باید شامل شرایط مشخصی باشد تا لازم‌الاجرا باشد.
Restitutionres·ti·tyoo·shuhn
- حقوقی
به معنی استرداد
بازگرداندن یا جبران خسارت.
مثال
Restitution may be ordered to compensate the victim for losses.
ترجمه
ممکن است بازپرداخت به‌منظور جبران خسارت به قربانی صادر شود.
Communicationkuh·myoo·ni·kay·shn
- حقوقی
به معنی ارتباطات
انتقال اطلاعات بین افراد یا گروه‌ها.
مثال
Effective communication is crucial in contract negotiations.
ترجمه
ارتباط مؤثر در مذاکرات قراردادی حیاتی است.
Libraryly·brer·ee
- عمومی
به معنی کتابخانه
محلی برای نگهداری کتاب‌ها.
مثال
She studied in the library.
ترجمه
او در کتابخانه درس خواند.
Jobjob
- عمومی
به معنی شغل
فعالیتی که برای درآمد انجام می‌شود.
مثال
He has a new job in the city.
ترجمه
او شغل جدیدی در شهر دارد.
Stalkingstaw·king
- حقوقی
به معنی تعقیب مزاحم
پیگیری آزاردهنده یا مزاحمت مداوم برای فردی.
مثال
The victim reported stalking incidents to the authorities.
ترجمه
قربانی حوادث تعقیب را به مقامات گزارش داد.