Milkmilk
- عمومی
به معنی شیر
مایعی مغذی از گاو یا دیگر حیوانات.
- مثال
- She drinks milk every morning.
- ترجمه
- او هر صبح شیر مینوشد.
کلمه Milk و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی شیر
مایعی مغذی از گاو یا دیگر حیوانات.
کلمه Milk و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی باران
قطرات آب که از آسمان میبارند.
به معنی شغل
فعالیت یا حرفهای که فرد انجام میدهد.
به معنی اعطا کردن
دادن امتیاز یا حق به کسی.
به معنی شمع
منبع نور از موم و فتیله.
به معنی کافی
به مقدار لازم یا مطلوب.
به معنی تهدید
اظهار یا اقدامی که قصد آسیب یا خطر را نشان میدهد.