Milkmilk
- عمومی
به معنی شیر
مایعی مغذی از گاو یا دیگر حیوانات.
- مثال
- She drinks milk every morning.
- ترجمه
- او هر صبح شیر مینوشد.
کلمه Milk و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی شیر
مایعی مغذی از گاو یا دیگر حیوانات.
کلمه Milk و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی پذیرفتن
پذیرش رسمی یک قانون، ایده یا روش.
به معنی خیابان
مسیر عمومی در شهر برای تردد.
به معنی در نظر گرفتن
تفکر یا بررسی دقیق درباره چیزی.
به معنی تصویب
تأیید رسمی یک قرارداد یا معاهده توسط یک نهاد قانونی.
به معنی بهویژه
بهصورت برجسته یا خاص.
به معنی بیطرف
بدون تعصب یا جانبداری.