Legislativelej·is·lay·tiv
- حقوقی
به معنی قوه مقننه
شاخهای از دولت که قوانین را وضع میکند.
- مثال
- The legislative assembly passed a new healthcare bill.
- ترجمه
- مجمع قانونگذاری لایحه جدید بهداشت و درمان را تصویب کرد.
به معنی قوه مقننه
شاخهای از دولت که قوانین را وضع میکند.
به معنی تفسیر
بیان یا توضیح معنای چیزی.
به معنی رسانه
ابزاری برای انتقال اطلاعات و اخبار.
به معنی معامله
عملیات مالی یا مبادلهای بین طرفین.
به معنی اظهار یا بیان
گفتار یا اظهار رسمی یا غیررسمی.
به معنی استفاده از قدرتها
استفاده از اختیارات یا قدرتهایی که به یک مقام یا نهاد داده شده است.
به معنی شکایت
ادعای ناراحتی یا ضرر توسط یک طرف.