Citizensi·tuh·zn
- حقوقی
به معنی شهروند
فردی که تابعیت یک کشور را دارد.
- مثال
- Every citizen has the right to legal representation.
- ترجمه
- هر شهروند حق دسترسی به وکیل دارد.
کلمه Citizen و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Seesee
- عمومی
به معنی دیدن
درک تصاویر با چشم.
- مثال
- He saw a beautiful sunset.
- ترجمه
- او غروب زیبایی را دید.
Busbus
- عمومی
به معنی اتوبوس
وسیله نقلیه عمومی برای حمل مسافران.
- مثال
- She took the bus to work.
- ترجمه
- او با اتوبوس به محل کار رفت.
Providepruh·vahyd
- حقوقی
به معنی ارائه دادن
دادن یا فراهم کردن چیزی.
- مثال
- The law provides guidelines for fair trade practices.
- ترجمه
- قانون دستورالعمل‌هایی برای شیوه‌های تجارت منصفانه ارائه می‌دهد.
Insteadin·sted
- حقوقی
به معنی به‌جای
گزینه‌ای دیگر برای جایگزینی.
- مثال
- Mediation was used instead of litigation.
- ترجمه
- به جای دادخواهی از میانجیگری استفاده شد.
Liablelahy·uh·buhl
- حقوقی
به معنی مسئول
مسئولیت قانونی برای یک عمل یا پیامد آن.
- مثال
- The company is liable for damages caused by its products.
- ترجمه
- این شرکت به خاطر خسارت‌هایی که محصولاتش ایجاد کرده، مسئول است.
Mannerman·er
- حقوقی
به معنی روش
شیوه یا طریقه انجام کاری.
- مثال
- The manner in which the law is enforced can vary by jurisdiction.
- ترجمه
- شیوه‌ای که قانون اجرا می‌شود می‌تواند بسته به حوزه قضائی متفاوت باشد.