Keykee
- عمومی
به معنی کلید
وسیلهای برای باز کردن قفل.
- مثال
- She found the key under the mat.
- ترجمه
- او کلید را زیر پادری پیدا کرد.
کلمه Key و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی کلید
وسیلهای برای باز کردن قفل.
کلمه Key و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی باغوحش
محلی برای نگهداری و نمایش حیوانات.
به معنی رنگ
مادهای برای رنگآمیزی سطوح.
به معنی مکان
نقطه یا منطقهای خاص.
به معنی چندایالتی
مربوط به چندین ایالت یا حوزه قضایی مختلف.
به معنی طناب
نخی محکم برای بستن یا کشیدن.
به معنی میوه
بخشی از گیاه که خوراکی و معمولاً شیرین است.