Keykee
- عمومی
به معنی کلید
وسیلهای برای باز کردن قفل.
- مثال
- She found the key under the mat.
- ترجمه
- او کلید را زیر پادری پیدا کرد.
کلمه Key و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی کلید
وسیلهای برای باز کردن قفل.
کلمه Key و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی آموزش دادن
انتقال دانش به دیگران.
به معنی آهنگ
ترکیبی از موسیقی و کلمات.
به معنی قابل توجه
چیزی که اهمیت یا تأثیر زیادی دارد.
به معنی محدودکننده
چیزی که آزادی را محدود میکند.
به معنی اتاق
فضایی در ساختمان برای استفاده خاص.
به معنی شرط احتمالی
رویدادی که ممکن است تحت شرایط خاص رخ دهد.