Keykee
- عمومی
به معنی کلید
وسیلهای برای باز کردن قفل.
- مثال
- She found the key under the mat.
- ترجمه
- او کلید را زیر پادری پیدا کرد.
کلمه Key و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی کلید
وسیلهای برای باز کردن قفل.
کلمه Key و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی اختیار
حق یا امتیاز ویژه برای کسی.
به معنی غذا
مواد خوراکی برای تغذیه.
به معنی اجرا کردن
وادار کردن به رعایت قوانین یا مقررات.
به معنی گاو
حیوانی بزرگ که شیر تولید میکند.
به معنی روشن کردن
آگاه کردن یا توضیح چیزی برای دیگران.
به معنی رویا
تصاویر یا افکار در خواب.