Farmfarm
- عمومی
به معنی مزرعه
محلی برای کشاورزی یا دامداری.
- مثال
- They grow vegetables on the farm.
- ترجمه
- آنها در مزرعه سبزیجات پرورش میدهند.
به معنی مزرعه
محلی برای کشاورزی یا دامداری.
به معنی قضایی
مرتبط با قضاوت، دادگاه یا سیستم قضایی.
به معنی اولویت
چیزی که اهمیت بیشتری دارد و باید زودتر انجام شود.
به معنی محاسبه کردن
تعیین مقدار یا ارزش چیزی.
به معنی تبادل
تعویض یا جابهجایی چیزها.
به معنی ماهی
موجودی که در آب زندگی میکند.
به معنی دستیابی به هدف
رسیدن به یک هدف یا نتیجه مطلوب.