Deskdesk
- عمومی
به معنی میز تحریر
سطحی برای نوشتن یا کار.
- مثال
- He studied at his desk all night.
- ترجمه
- او تمام شب پشت میز تحریرش درس خواند.
کلمه Desk و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی میز تحریر
سطحی برای نوشتن یا کار.
کلمه Desk و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی معاهده
توافق رسمی بین دولتها.
به معنی مسئولیت مدنی
عملی که باعث خسارت به دیگری شود و مسئولیت مدنی ایجاد کند.
به معنی شتاب دادن
افزایش سرعت انجام کاری.
به معنی قصد داشتن
داشتن نیت یا برنامه برای انجام کاری.
به معنی شیر
مایعی مغذی از گاو یا دیگر حیوانات.
به معنی توجیه
دلیلی برای توضیح یا دفاع از یک عمل یا تصمیم.