Crykry
- عمومی
به معنی گریه کردن
بیان غم یا درد با اشک.
- مثال
- She cried after watching a sad movie.
- ترجمه
- او پس از تماشای یک فیلم غمانگیز گریه کرد.
کلمه Cry و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی گریه کردن
بیان غم یا درد با اشک.
کلمه Cry و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی نوزاد
کودک تازه متولدشده.
به معنی کلمه
واحدی از زبان برای بیان معنا.
به معنی نسخه
نسخه خاص از یک کتاب یا نشریه.
به معنی اوراق قرضه
سندی که بیانگر بدهی شرکت به دارنده آن است.
به معنی تهدید
اظهار یا اقدامی که قصد آسیب یا خطر را نشان میدهد.
به معنی مکان
نقطه یا منطقهای خاص.