Consumerkuhn·soo·mer
- حقوقی
به معنی مصرف‌کننده
کسی که کالاها یا خدمات را مصرف می‌کند.
- مثال
- The consumer has the right to know what is in the products they purchase.
- ترجمه
- مصرف‌کننده حق دارد بداند که در محصولاتی که خریداری می‌کند چه چیزی وجود دارد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Jarjaar
- عمومی
به معنی کوزه
ظرفی برای نگهداری مواد.
- مثال
- She kept cookies in a jar.
- ترجمه
- او کلوچه‌ها را در کوزه نگه داشت.
Earthurth
- عمومی
به معنی زمین
سیاره‌ای که محل زندگی انسان‌هاست.
- مثال
- The Earth is our home planet.
- ترجمه
- زمین سیاره خانه ماست.
Take chargeteyk chahrj
- حقوقی
به معنی کنترل گرفتن
عمل مسئولیت گرفتن و هدایت یک وضعیت یا گروه.
- مثال
- You must take charge of your legal responsibilities.
- ترجمه
- شما باید مسئولیت‌های قانونی خود را به عهده بگیرید.
Roperohp
- عمومی
به معنی طناب
نخی محکم برای بستن یا کشیدن.
- مثال
- He tied the box with a rope.
- ترجمه
- او جعبه را با طناب بست.
Principleprin·suh·pl
- حقوقی
به معنی اصل
قاعده یا حقیقت اساسی.
- مثال
- The principle of equality is fundamental in law.
- ترجمه
- اصل برابری در قانون اساسی است.
Perjurypur·juh·ree
- حقوقی
به معنی شهادت دروغ
ارائه اطلاعات نادرست تحت سوگند.
- مثال
- The witness committed perjury by lying under oath.
- ترجمه
- شاهد با دروغ‌گویی تحت سوگند مرتکب شهادت کذب شد.