Ballball
- عمومی
به معنی توپ
شیء گرد برای بازی یا ورزش.
- مثال
- The children played with a ball.
- ترجمه
- کودکان با یک توپ بازی کردند.
به معنی توپ
شیء گرد برای بازی یا ورزش.
به معنی بینالمللی
مربوط به روابط یا تعاملات میان کشورها.
به معنی جامعه
گروهی از افراد با علایق مشترک.
به معنی توافق
توافق رسمی بین طرفین.
به معنی شرح
تعریف یا توضیح مشخصات چیزی.
به معنی خوابیدن
حالت استراحت بدن و ذهن.
به معنی هفته
دورهای هفتروزه در تقویم.