Appleap·l
- عمومی
به معنی سیب
میوهای گرد و شیرین یا ترش.
- مثال
- He ate a red apple.
- ترجمه
- او یک سیب قرمز خورد.
کلمه Apple و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی سیب
میوهای گرد و شیرین یا ترش.
کلمه Apple و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی سابقه قضایی
حکمی که در پروندههای مشابه بعدی راهنما است.
به معنی گوش
عضوی برای شنیدن.
به معنی اسباببازی
شیء برای بازی کودکان.
به معنی تقاضا
درخواست رسمی یا شدید برای چیزی.
به معنی دادگاه جنایی
دادگاههایی که به جرایم جدی رسیدگی میکنند.
به معنی بینالمللی
مربوط به روابط یا تعاملات میان کشورها.