Fortunatefor·chuh·nit
- حقوقی
به معنی خوش شانس
در شرایط خوشایند و مساعد قرار گرفتن.
- مثال
- It is fortunate to have a reliable legal advisor during litigation.
- ترجمه
- خوش‌شانس است که در طول دعاوی حقوقی مشاور قانونی قابل اعتمادی داشته باشیم.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Suspendedsuh·spen·did
- حقوقی
به معنی تعلیقی
حکمی که اجرای آن به‌صورت موقت متوقف شده است.
- مثال
- The judge ordered a suspended sentence for the offender.
- ترجمه
- قاضی حکم تعلیقی برای مجرم صادر کرد.
Footfoot
- عمومی
به معنی پا
عضوی از بدن برای راه رفتن.
- مثال
- His foot was sore after running.
- ترجمه
- پایش پس از دویدن درد می‌کرد.
Competekuhm·peet
- حقوقی
به معنی رقابت کردن
تلاش برای برتری یافتن در برابر دیگران.
- مثال
- The companies compete for government contracts.
- ترجمه
- شرکت‌ها برای قراردادهای دولتی رقابت می‌کنند.
Fairfair
- حقوقی
به معنی عادلانه
بر اساس انصاف و عدالت.
- مثال
- It is essential to ensure a fair trial for all defendants.
- ترجمه
- اطمینان از محاکمه عادلانه برای تمام متهمان ضروری است.
Keykee
- عمومی
به معنی کلید
وسیله‌ای برای باز کردن قفل.
- مثال
- She found the key under the mat.
- ترجمه
- او کلید را زیر پادری پیدا کرد.
Excessek·ses
- حقوقی
به معنی اضافه
میزان یا مقدار بیشتری از حد مجاز.
- مثال
- Excessive fees can deter individuals from seeking legal help.
- ترجمه
- هزینه‌های زیاد می‌تواند افراد را از درخواست کمک قانونی بازدارد.