Eyeeye
- عمومی
به معنی چشم
عضوی برای دیدن.
- مثال
- Her eyes sparkled with joy.
- ترجمه
- چشمانش از شادی درخشید.
به معنی چشم
عضوی برای دیدن.
به معنی سریع
با سرعت زیاد.
به معنی درمان
فرایند بهبود یا رسیدگی به مشکل.
به معنی اجرا
عملی که برای اجباری کردن تبعیت از قانون یا حکم صورت میگیرد.
به معنی تناسب
توازن در شدت پاسخها یا مجازاتها.
به معنی رسیدگی قضایی
تصمیمگیری قانونی توسط یک دادگاه.
به معنی بستن
تعهد قانونی یا الزامآور ایجاد کردن.