Coinkoyn
- عمومی
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.
- مثال
- She found a coin on the ground.
- ترجمه
- او یک سکه روی زمین پیدا کرد.
کلمه Coin و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.
کلمه Coin و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی مالیات
مبلغی که به دولت پرداخت میشود.
به معنی خواهان
شخصی که دعوا را در دادگاه مطرح میکند.
به معنی قابل قبول نیست
شواهدی که در دادگاه پذیرفته نمیشوند.
به معنی رویکرد
روش یا نگرش به یک مسئله.
به معنی قانونگذاری
فرایند ایجاد و تصویب قوانین.
به معنی فرجامی
مرتبط با تجدیدنظر در یک حکم یا تصمیم.