Coinkoyn
- عمومی
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.
- مثال
- She found a coin on the ground.
- ترجمه
- او یک سکه روی زمین پیدا کرد.
کلمه Coin و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.
کلمه Coin و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی روبهرو شدن
مواجهه مستقیم با یک مشکل یا چالش.
به معنی جاده
مسیر برای تردد وسایل نقلیه.
به معنی مشتق شدن از
نشأت گرفته یا گرفته شده از چیزی.
به معنی مشارکت مشترک
همکاری تجاری بین دو یا چند طرف برای هدف خاص.
به معنی بینالمللی
مربوط به روابط یا تعاملات میان کشورها.
به معنی یاد گرفتن
کسب دانش یا مهارت.