Coinkoyn
- عمومی
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.
- مثال
- She found a coin on the ground.
- ترجمه
- او یک سکه روی زمین پیدا کرد.
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.
به معنی بازداشت
نگه داشتن فرد بهطور موقت.
به معنی ساعت
وسیلهای برای نشان دادن زمان.
به معنی رنگ
مادهای برای رنگآمیزی سطوح.
به معنی مانع
چیزی که جلوی انجام یک کار را میگیرد.
به معنی تجاوز
ورود غیرمجاز به ملک یا دارایی دیگران.
به معنی روبهرو شدن
مواجهه مستقیم با یک مشکل یا چالش.