Bonebohn
- عمومی
به معنی استخوان
بخشی سخت از بدن موجودات زنده.
- مثال
- The dog chewed on a bone.
- ترجمه
- سگ استخوانی را جوید.
کلمه Bone و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی استخوان
بخشی سخت از بدن موجودات زنده.
کلمه Bone و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی جعبه
ظرفی با دیوارههای محکم.
به معنی یکپارچگی
ثبات یا تطابق با اصول مشابه.
به معنی عالی بودن
برتری یا قدرت بالاتر نسبت به دیگران.
به معنی انصاف
اصول عدالت که فراتر از قوانین خشک است.
به معنی قاشق
ابزاری برای خوردن مایعات یا غذای نرم.
به معنی خارج از اختیارات
عملی که فراتر از اختیارات قانونی یک نهاد یا مقام باشد.