Bonebohn
- عمومی
به معنی استخوان
بخشی سخت از بدن موجودات زنده.
- مثال
- The dog chewed on a bone.
- ترجمه
- سگ استخوانی را جوید.
کلمه Bone و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی استخوان
بخشی سخت از بدن موجودات زنده.
کلمه Bone و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی بهویژه
بهصورت برجسته یا خاص.
به معنی حکومت کردن
اداره کردن یا کنترل یک سیستم.
به معنی داوری حقوقی
فرآیندی که طی آن اختلافات به یک داور بیطرف سپرده میشود.
به معنی دامنه
محدوده یا گستره اختیارات یا فعالیت.
به معنی طبق توافق با
انجام یا پیروی از چیزی بر اساس قوانین یا توافق.
به معنی بینالمللی
مربوط به روابط یا تعاملات میان کشورها.