Bonebohn
- عمومی
به معنی استخوان
بخشی سخت از بدن موجودات زنده.
- مثال
- The dog chewed on a bone.
- ترجمه
- سگ استخوانی را جوید.
کلمه Bone و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی استخوان
بخشی سخت از بدن موجودات زنده.
کلمه Bone و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی هفته
دورهای هفتروزه در تقویم.
به معنی شاهد
فردی که واقعهای را مشاهده کرده و درباره آن گواهی میدهد.
به معنی انباشت
تجمع یا افزایش تدریجی.
به معنی زندگی
وضعیت حیات و وجود.
به معنی فقط
تنها یا صرفاً.
به معنی تسهیل کردن
آسانتر کردن یا سادهسازی یک فرایند.