Acceptak·sept
- حقوقی
به معنی قبول کردن
پذیرش یا تأیید چیزی.
- مثال
- The buyer accepts the terms and conditions of the sale.
- ترجمه
- خریدار شرایط و ضوابط فروش را پذیرفت.
کلمه Accept و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Respectedri·spek·tid
- حقوقی
به معنی محترم
کسی که مورد احترام است.
- مثال
- A respected lawyer can provide essential guidance in legal matters.
- ترجمه
- یک وکیل محترم می‌تواند راهنمایی‌های ضروری در مسائل حقوقی ارائه دهد.
Spell outspel owt
- حقوقی
به معنی وضوح بخشیدن
بیان واضح و دقیق نکات یا شرایط.
- مثال
- It is important to spell out the terms of the agreement explicitly.
- ترجمه
- مهم است که شرایط توافق را به‌طور واضح بیان کنیم.
Prophecyproh·fuh·see
- حقوقی
به معنی پیشگویی
پیش‌بینی وقایع آینده.
- مثال
- Some legal scholars have made a prophecy about the future of law.
- ترجمه
- برخی از حقوقدانان پیشگویی درباره آینده قانون کرده‌اند.
Dancedans
- عمومی
به معنی رقصیدن
حرکت بدن به صورت ریتمیک.
- مثال
- They danced at the wedding party.
- ترجمه
- آن‌ها در جشن عروسی رقصیدند.
Sanctionssangk·shnz
- حقوقی
به معنی تحریم‌ها
اقدامات تنبیهی اقتصادی یا سیاسی که علیه یک کشور اعمال می‌شود.
- مثال
- The government imposed sanctions on the company for violating trade laws.
- ترجمه
- دولت به دلیل نقض قوانین تجاری، تحریم‌هایی علیه شرکت اعمال کرد.
Landmarkland·mark
- حقوقی
به معنی نقطه عطف، سرنوشت‌ساز
نقطه‌ای که در آن یک تغییر یا پیشرفت قابل توجهی رخ می‌دهد.
- مثال
- The case became a landmark decision that changed the legal landscape.
- ترجمه
- این پرونده به یک تصمیم نقطه عطف تبدیل شد که منظر حقوقی را تغییر داد.