Accuseruh·kyoo·zər

  • حقوقی

به معنی اتهام‌زننده

فردی که ادعایی علیه دیگری مطرح می‌کند.

مثال
The accuser must provide sufficient evidence to support their claims.
ترجمه
اتهام‌زننده باید شواهد کافی برای حمایت از ادعاهای خود ارائه کند.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Trespasstres·pass

  • حقوقی

به معنی تجاوز

ورود غیرمجاز به ملک یا دارایی دیگران.
مثال
Trespassers may face legal action for entering the property without permission.
ترجمه
متجاوزان ممکن است به دلیل ورود به املاک بدون اجازه، تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.

Insolvencyin·sol·vuhn·see

  • حقوقی

به معنی ورشکستگی

وضعیتی که در آن بدهی‌های یک فرد یا شرکت بیشتر از دارایی‌های آن است.
مثال
The company declared insolvency due to financial losses.
ترجمه
شرکت به دلیل زیان‌های مالی اعلام ورشکستگی کرد.

Considerkuhn·sid·ur

  • حقوقی

به معنی در نظر گرفتن

تفکر یا بررسی دقیق درباره چیزی.
مثال
The court will consider all evidence before making a decision.
ترجمه
دادگاه تمام شواهد را قبل از تصمیم‌گیری بررسی خواهد کرد.

Birdburd

  • عمومی

به معنی پرنده

موجودی با پر و بال که پرواز می‌کند.
مثال
A bird was singing in the tree.
ترجمه
پرنده‌ای در درخت آواز می‌خواند.

Armaarm

  • عمومی

به معنی بازو

بخشی از بدن بین شانه و دست.
مثال
Her arm was sore after lifting weights.
ترجمه
بازویش پس از بلند کردن وزنه‌ها درد می‌کرد.

Acceptak·sept

  • حقوقی

به معنی قبول کردن

پذیرش یا تأیید چیزی.
مثال
The buyer accepts the terms and conditions of the sale.
ترجمه
خریدار شرایط و ضوابط فروش را پذیرفت.